![]() |
پرسش:چرا الله براي شناسانيدن خود در جهان و براي بکار بستن فرمانهايش از توانايي رسول خدا و سپاهيان او ياري گرفت و حال هم که در محشرش مينشيند و تماشا ميکند تا رسول و يارانش دادنامه صادر کند. باز هم او خود را خدايي بي شريک و دادگر و توانا ميداند؟ آيا او بنده آل محمد نيست؟
پاسخ:
1ـ خدا نیازی به این ندارد که خود را به کسی بشناساند ؛ بلکه این مردمند که محتاج شناختن او و دستورات او می باشند. انبیاء فرستاده شده اند تا به نفع مردم کار کنند نه به نفع خدا. لذا اگر تمام مردم روی زمین هم خدا انکار را نمایند گزندی به خداوند خدا نمی رسد. اگر خدا می خواست همه ی انسانها ، مثل فرشتگان ثناگوی او می بودند ؛ لکن او اراده نموده که انسان از روی اختیار ایمان آورد. لذا خدا انبیاء را فرستاد تا راه و چاه را به مردم نشان دهند و آنها را به حال خود رها نمایند تا هر کس خواست راه راست را برگزیند و هر کس نخواست به راه ضلالت رود. « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً ــــ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاسی کند.» (الإنسان:3)
و فرمود: « وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ ـــــ و اگر پروردگار تو مىخواست ، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى ايمان مىآوردند ؛ آيا تو مىخواهى مردم را وادار سازى كه ايمان بياورند؟! » (يونس:99)
باز فرمود: « فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفيظٌ ــــــ پس اگر روى برگردانيد ، من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم ؛ و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما مىكند ؛ و شما كمترين ضررى به او نمىرسانيد ؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است. » (هود:57)
همچنین فرمود: « وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين ــــــ محمد نیست مگر فرستاده ای که پيش از او نيز فرستادگان ديگرى بودند ؛ آيا اگر او بميرد و يا كشته شود ، شما به عقب برمىگرديد؟ و هر كس به عقب باز گردد ، هرگز به خدا ضررى نمىزند ؛ و خداوند به زودى شاكران را پاداش خواهد داد. » (آلعمران:144)
2ـ پس این مردمند که نیاز به شناخت خدا و فرامین او دارند نه اینکه خدا محتاج شناساندن خود باشد. حال که مردم باید فرامین او را دریافت نمایند ، خدا چگونه این فرامین را به آنها برساند؟ بهترین راه همین راه بعثت انبیاست. چون انبیاء نه تنها پیام خدا را می آورند بلکه خودشان نمونه ی عملی انسانهای الهی نیز می باشند که پیروان می توانند از آنها الگو بگیرند. حال اگر خدا می خواست خود با تک تک مردم تماسّ بگیرد هیچکدام توان آن را نداشتند حتّی انبیاء ، کما اینکه موسی (ع) نتوانست تجلّی خدا را تحمّل نماید لذا مدهوش شد (ر.ک: سوره اعراف آیه 143) . لذا خدا فرشته ای را واسطه قرار می دهد تا پیام او را برساند. امّا تحمّل وجود نورانی فرشته نیز برای هر کسی آسان نیست. لذا از میان انسانها تنها کسانی خاصّ که توان تحمّل فرشته را داشتند ، برای این مأموریّت برگزیده شدند.
اینجا ممکن است گفته شود که چرا ملائک به گونه ای ظاهر نشدند که مردم بتوانند آنها را تحمّل نمایند. پاسخ را خود خداوند در قرآن کریم چنین داده است: « وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ ؛ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ ـــــ گفتند: « چرا فرشتهاى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى كند؟!)» ولى اگر فرشتهاى بفرستيم ، كار تمام مىشود ؛ و از آن پس ديگر به آنها مهلت داده نخواهد شد. و اگر او را فرشتهاى قرار مىداديم ، حتماً وى را به صورت انسانى درمىآورديم ؛ و كار را بر آنها مشتبه مىساختيم ؛ همان طور كه آنها كار را بر ديگران مشتبه مىسازند.» (انعام:8 ،9)
در این دو جا دو مطلب مطرح شد ؛ اوّل اینکه چرا خدا همراه پیامبر فرشته ای را نفرستاد تا او را تأیید نماید؟ خدا می فرماید: اگر فرشته ای همراه او می آمد ، به گونه ای که فرشته بودن او معلوم باشد ؛ در آن صورت دیگر ایمان به غیب معنی نداشت. لذا اگر کسی حتّی یک گناه می کرد ، در جا عذاب الهی بر او نازل می گشت. مطلب دوم اینکه اگر خدا فرشته ای را به نبوّت می فرستاد باز او را به شکل انسانی در می آورد تا ایمان به غیب معنی پیدا کند و الّا ایمان آوردن معنی نداشت.
3ـ امّا در مورد محشر کبری هیچ دلیل شرعی صریح در این نیست که انبیاء یا ائمه به کار محشر رسیدگی می کنند و خدا تماشا می کند ؛ بلکه بر عکس ، آیات قرآن تصریح دارند که کار محشر با خداست و مالک یوم الدّین اوست. « ... فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ ــــ پس جز این نیست که تو تنها ابلاغ کننده هستى و حساب بر عهده ی ماست. » (الرعد:40) امّا باید توجّه داشت که حساب خود بر اساس میزان می باشد و میزان آخرت ، انبیاء و ائمه (ع) می باشند. چون هر چیزی را با هم سنخ خود می سنجند ؛ انسانها را هم با انسان کامل می سنجند. پس اگر گفته می شود که امیر مومنان تقسیم کننده ی اهل بهشت و اهل جهنّم است منظور این است که هر که وجودش با وجود آن حضرت سنخیّت داشته باشد اهل بهشت است و هر که چنین نباشد اهل جهنّم خواهد بود.
همچنین اگر گفته می شود که اولیای الهی شفیعان روز جزا می باشند ، منظور این است که شفاعت خداوند متعال از مجرای وجود آنها به پیروانشان می رسد ؛ چرا که اصل شفاعت برای خداست و دیگران تنها مجرای شفاع می باشند ؛ « قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعا ـــ بگو: تمام شفاعت تنها از آنِ خداست،» (الزمر:44) و فرمود: « لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً ــــ آنان هرگز مالك شفاعت نيستند؛ مگر كسى كه نزد خداوند رحمان ، عهد و پيمانى دارد. » ( مريم:87) پس طبق آیه ی اوّل شفاعت صاحبان عهد الهی نیز چیزی جز شفاعت خدا نیست و هیچکدام بی اذن خدا حقّ شفاعت ندارند ؛ لذا فرمود: « ... مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ ــــ ... كيست كه در نزد او ، جز به فرمان او شفاعت كند؟» (البقرة:255)
نظرات شما عزیزان:

